ریحانه،گل بهشتیریحانه،گل بهشتی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ریحانه گل بهشتی

از تو برای تو مینویسم تا بماند به خاطر

عسل مامان دیگه خیلی شیرین شدی بعضی اوقات واقعا دوست دارم بخورمت آخه خیلی چیزها یاد گرفتی مثلا   کلمات( بیده:بده) و بیا و (ابیدی:عبدالله) و تاب تاب عباسی و  تاتان تاتان و مامان و (ماما:صدای آقا گاوه)رو خیلی خوب میگی   وقتی میریم خونه آقاجون میری پشت دری که تاب تاب شما اونجاست و خودت برش میداری و کشون کشون میاریش میدی به آقا جون که برات وصل کنه و بازی کنی و وقتی توی تاب میشینی پاهات رو میاری بالا و همچین لم میدی و کیف میکنی که نگو   عاشق اینی که بشینی پشت در و هی در و باز وبسته کنی   آروم جونم به خاطر وجودت هزاران بار  خدا را شکر میگویم و به بودنت در زندگی...
29 ارديبهشت 1393

رستوران

پنج شنبه هفته پیش(1393/02/17) رفتیم شمال  خونه آقا جون و جمعه صبح رفتیم رامسر نهار مهمون آقا جون خیلی خوش گذشت دریا رفتیم پارک رفتیم من  براشون ناز کردم و هی آواز خوندم اونا هم برام غش میکردن آخه یکی یدونم دیگه           ...
27 ارديبهشت 1393